جهاني شدن،ويژگيها، ابعاد، پيامدها |
در عصر کنوني، جنبههاي مختلفي از زندگي اجتماعي بشر از اثرات فراگير و عميق جهانيشدن بهرهمند شدند. عرصههاي کنوني زندگي، تحت تأثير دگرگونيهاي عميق جهانيشدن است. |
تعريف جهاني شدن
تعريفهاي گوناگون از جهانيشدن خود گوياي ابهام و پيچيدگي فراوان اين مفهوم بوده و ما از ميان نظرات مختلف موجود، يک ديدگاه را انتخاب ميکنيم..
ديدگاهي که ما در چارچوب نظري خود انتخاب کرديم ديدگاه «يان آرت شولت» ميباشد. به اعتقاد وي، تا پيش از اين هر سرزمين و اقليمي، فرهنگي خاص، شيوه عملي خاصّ و استعدادهايي خاصّ را براي ساکنان آن سرزمين به بار ميآورد. به گونهاي که اقليم، مساوي با فرهنگ، اقتصاد، سياست، بومشناسي و سازمان اجتماعي خاصي بود.
جغرافياي اجتماعي در سراسر دنيا ويژگي قلمروگرايي داشت...(و) تحت شرايط قلمروگرايي، مردم مکان خود را در دنيا در درجه اول در رابطه با محلهاي ارضي شناسايي ميکردند.
با کم رنگ شدن مرزها، که خود حاصل تحوّلات تکنولوژيکي در عرصه ارتباطات و اطلاعات بود، معادله فوق بر هم خورده و هم چنان که سرزمينها در هم فرو ميروند فرهنگها، اقتصادها، سياستها و در يک کلام، جغرافياي اجتماعي جوامع مختلف نيز در هم تداخل کردند. تماسهاي تلفني، ارتباطات اينترنتي، سرمايه گذاريهاي الکترونيکي، و هزاران هزار رويداد ديگري که در فضاهاي بيمکاني و بيزماني رخ ميدهند، درک ما را از جغرافياي اجتماعي دگرگون کرده، قلمروگرايي را تحت تأثير خويش قرار ميدهند.
شولت جهانيشدن را برابر «دگرگوني در جغرافياي اجتماعي» ميداند، که خود حاصل «گسترش فضاهاي فوق قلمروگرايي» ميباشد. وي هرگز مدعي نابودي قلمروگرايي نيست، بلکه معتقد است که «فوق قلمروگرايي» و «قلمروگرايي» در رابطهاي پيچيده در حال تعامل با يکديگر ميباشند.
نگاه ما به جهانيشدن به عنوان يک پديدهي خنثي است که حاصل گسترش شرايط فوق قلمرويي ميباشد. به دليل اداره کنوني آن توسط ليبرال دموکراسي، به يک پروژه تبديل شده است. ما در اين جا سعي ميکنيم تا هم ويژگي پروسهاي بودن جهانيشدن را توضيح دهيم و هم به امکان پروژه شدن آن اشاره کنيم. البتته با اتّخاذ سياستهاي درست و تغييرات در روند کنوني جهاني، ميتوانيم مانع چنين روندي باشيم.
ويژگيهاي اصلي و ارکان جهانيشدن
جهانيشدن از ويژگيهاي زيادي برخوردار است که مهمترين آنها عبارتند از؛
1) تکنولوژي ارتباطات
2) فشردگي زماني و مکاني
3) عرصه جهاني و ادغام کنندگي
4) گسترش اطلاعات
1. تکنولوژي ارتباطات
ارتباطات، جزء جدانشدني، زندگي بشر به حساب ميآيد، به طوري که حتّي ميتوان ادّعا کرد که از همان لحظهاي که بشر پا به عرصه وجود گذاشت، و با ديگران روبهرو، ارتباطات، به صورت ايما و اشاره، صدا و آوا، آغاز گرديد، و با پيدايش جوامع کوچک و بزرگ، شيوههاي ارتباطي نيز گسترش يافته متکاملتر گرديد، چرا که؛ «جامعه اصولاً يک نظام ارتباطي است. ارتباطات شکل دهنده و هويت بخش جوامع انساني است، که هويت يک جامعه را شکل ميدهد.» از سوي ديگر «ارتباطات زمينه و مبناي پيدايش فرهنگ در درون يک جامعه از يک سو و مبادله فرهنگي ميان جوامع از سوي ديگر است.»
انقلاب صنعتي منجر شد، جهش عظيمي در صنعت ارتباطات به وقوع بپيوندد. اين جهش در قالبهايي مثل گسترش خطوط راه آهن به سراسر جهان، توسعه بزرگ راهها، پيشرفت خطوط کشتيراني و مسافرتهاي هوايي از طريق هواپيما و...، باعث شد انسان سنّتي ما قبل صنعتي، که پيش از اين، تنها با فضاي محدود اطراف خود و انسانهاي دوروبر خود روبهرو بود، با فضايي فراتر و انسانهايي متفاوتتر آشنا شود.
هر چند اين تحوّل در زمان خود يک حرکت سريع ارتباطي محسوب ميشد، امّا اين نوع ارتباط، يک ارتباط فيزيکي و مادّي را پديد ميآورد، که محدوديت زماني و مکاني خود را، هم چنان، حفظ کرده است.
با اختراع تلفن توسط «الکساندر گراهام بل» در سال 1876 ميلادي، نقطه عطفي در صنعت ارتباطات، به وقوع پيوست، و براي اوّلين بار -گرچه به صورت محدود- محدوديت زماني و مکاني، شکسته شد. اما حتّي گراهام بل نيز تصوّر نميکرد، که حدود يک قرن بعد، تلفن او با آن همه سيم و دکل و محدوديت، به چنان تکاملي دست يابد که اينک شاهد آنيم. همچنان که هيچ کس در مورد پيشرفت آن در صد سال آينده تصوّري ندارد.
اما آنچه که از آن به عنوان انقلاب دور رساني يا انقلاب ارتباطات ياد ميشود، نه گسترش راه آهن و خطوط هوايي و...، است و نه اختراع تلفن، بلکه پديدهاي فراتر از اينهاست، که جرقّّه آن در سال 1989 با ابداع شبکه جهاني اينترنت زده شد. در واقع پيشرفتهاي ميکروالکترونيک، فيبر نوري، تکنولوژي نرم افزاري و ديجيتالي، ارتباطات توسط کابلها و ماهوارهها و اينترنت و...، تنها گوشهاي از اين انقلاب دوررساني است، که هم چنان نيز با سرعت نور رو به تکامل است.
پيشرفتهاي کنوني، که جهان را در اختيار گرفته غالباً اطراف محورهاي ميکروالکترونيک، بيوتکنولوژي و ارتباطات از راه دور، در حال گسترش ميباشد. اين پيشرفتها جهان را از عصر ماشيني، وارد دنياي فرا مدرن، کرده است دنيايي که در آن نرم افزار، جاي سخت افزار را گرفته و جغرافيا کم رنگ گشته است.
اين تکنولوژي داراي حوزه نفوذ جهاني است و فاقد قلمرو جغرافيايي (بوده) که به راحتي ميتواند در تمامي ابعاد خود، مرزها و موانع جغرافيايي و ملي را درنورديده و سايه خود را در هر کجاي کره زمين بيافکند، ... اين تکنولوژي قادر است بسياري از قلمروهاي چند گانه را به قلمرو يگانه تبديل کند، دنيايي يکپارچه و تحت حاکميت واحد، ساخته، و حوزههاي حکومتي متعدّد را به حوزه واحد مبدّل سازد. شاخصه بارز اين تکنولوژي، فراگيري و فرامرزي بودن آنست.
به گونهاي سحرآميز، جهانهاي دور و نزديک را گردهم آورده و تبديل به يک جهان نموده است. «سيستمهاي دور رساني به سوي ديجيتال شدن، که از تبعات پيشرفتهاي صنعت ميکروالکترونيک است، پيش ميروند.» بنابراين، اهميت و جايگاهي فراتر از قبل پيدا کرده است و ديگر لزومي ندارد تا براي ديدار از يک کشورخارجه، بليط هواپيما تهيه کرده و ساعتها و روزها و ماهها، وقت خود را صرف بازديد آن نماييم. اينک، با دکمه کوچک تلويزيون، کامپيوتر، و...مي توان به سراسر دنيا سرک کشيد. بدين سان «ماهواره و شبکههاي بين المللي جديد اطلاعاتي- رايانهاي زمينههاي جديد و عمدهاي است که موجب جهانيشدن ارتباطات شده است.» بنابراين جهان در معرض يک انقلاب تکنولوژيکي- ارتباطي، قرار دارد، که هيچ نقطهاي از جهان را بينصيب نگذاشته است.
اگر بگوييم؛ نظام نوين ارتباطاتي اعمّ از رسانههاي الکترونيکي و چاپي، نيرو محرّکه جهانيشدن است، اغراق نکرده ايم. بيترديد، بدون وقوع انقلاب اطلاعات و ارتباطات در دهه 1980، جهانيشدن اين اهميت و فراگيري امروزي را نداشت.
و از اينجا اهميت رسانهها در عصر جهانيشدن نمايان ميگردد. رسانهها افکار ميليونها انسان در سراسر جهان را به تسخير خويش در آورده و شستشوي مغزي ميدهند.
رسانهها درک فرد از روابطش را تغيير ميدهند. اطلاعات و افکاري که رسانهها در جامعه منتشر ميکنند فقط بازتابي از جهان اجتماعي نيست، بلکه يکي از عوامل و نيروهاي مؤثر در شکل جهان اجتماعي است. اين رسانهها در بازانديشي مدرن نقشي محوري دارند و گزينههاي انتخاب ما را مشخص کرده و سبکهاي زندگي را به ما معرفي ميکنند.
تکنولوژي ارتباطات، که در عصر جهانيشدن بيشتر شکل ديجيتالي و نرمافزاري به خود گرفته است، از اهميت قابل توجهي برخوردار است و به عنوان يکي از شاخصههاي اصلي عصر جهانيشدن قلمداد ميگردد. به دليل اينکه در سراسر جهان گسترده شده و با هزينهاي بسيار محدود در دسترس همگان قرار دارند.
2. فشردگي زماني و مکاني
يکي از ويژگيهاي عصر جهاني، فشردگي زماني و مکاني شدن است. بدين معنا که در دوران فرامدرن، به کمک تکنولوژي ارتباطات و فن آوريهاي جديد ارتباطي، زمان و مکان، معناي اوّليه خويش را از دست داده و مستلزم تعريف مجدّد ميباشند.
بشر امروز، به کمک دست آوردهاي نوين تکنولوژيکي خويش به آن حدّ از تکامل رسيده، که ميتواند در زمان بسيار محدودتر، فاصلههاي طولانيتري را طي کند، به گونهاي که ديگر در حدّ کره زمين نميتوان از فاصلهها سخن گفت، بلکه فاصله مکاني، مقياسي سيارهاي به خود گرفته و تنها در بعد کهکشاني، محاسبه ميشود. تحقّّق دهکده جهاني، آن گونه که «مک لوهان» به آن اشاره کرده، واقعيت عيني پيدا کرده است. «به عقيده گيدنز، مهمترين ويژگي جهانيشدن تفکيک زمان-مکان و کم رنگ شدن نقش جغرافيا و فضا در تعامل جوامع انساني است.» به عقيده وي؛ در دورههاي قبل، ( قبل از مدرنيته) زمان و فضا همواره به مکان و موقعيت بلاواسطه بازيگران اجتماعي در کنار هم، پيوند داشتند.( در حالي که) در عصر مدرنيته، زمان و فضا «تهي شده» و از آهنگهاي خاصّ زندگي اجتماعي جدا گشته اند.
«هاروي» بر اين نکته تصريح کرده، با اين تفاوت که برتري را در اين دوران به مؤلّفه زمان داده و معتقد است؛ «فاصلهها تحت تأثير زمان قرار ميگيرند، و مسأله فضاهاي مجازي مطرح ميشود، و نوعي سازماندهي فضا توسط زمان، تحت عنوان تراکم زماني و فضايي مدّ نظر است.»
ديگر نميتوان از زمان و مکان سخن گفت، چون فاصله، در کسري از ميکرو ثانيه، طي ميشود، فاصله در زمان ادغام شده و يکي ميشود، بر اين اساس از فشردگي زماني و مکاني سخن به ميان آيد. «مانوئل کاستلز» که از جهانيشدن، با عنوان جامعه شبکهاي ياد ميکند، اين نکته را پذيرفته و معتقد است در جامعه شبکهاي، مفاهيم زماني و مکاني، معناي اوليه خويش را از دست داده و معاني جديدي به خود گرفته است.
انتقال آني اطلاعات، دادهها، سرمايهها و امکان ارتباط همزمان ميان افراد در نقاط مختلف، عملا فواصل زماني را از ميان برداشته است و نظم طبيعي دوران قديم يا چارچوبهاي مکانيکي جهان صنعتي را به کلي دگرگون ساخته است. مکان نيز به نوبه خود با مفاهيم دسترسي يا عدم دسترسي به اطلاعات و ابزار و انتقال پردازش آن ارتباط پيدا کرده است و به اين اعتبار، «حضور در مکان» معناي تازهاي به خود گرفته که ميتواند تعيين کننده ارتباط و اتصال شخص به جامعه شبکهاي و يا طرد و حذف او از اين مکان فراگير و در عين حال انحصاري به شمار آيد.
در عصر جهانيشدن، مکان و زمان اهميت سابق خويش را از دست داده و ارتباطات، شکلهاي ديگري نيز به خود گرفته و فرا مکاني و فرا زماني ميگردد.
3. عرصه جهاني و ادغام کنندگي
رکن سوّم جهانيشدن، «عرصه جهاني و ادغام کنندگي» آن است. جهان به کمک فن آوري ارتباطات و انقلاب دور رساني، در هم فرو رفته و کوچک شده است، فاصلهها از بين رفته و ذهنها به هم نزديک گشته، به گونهاي که کلّ جهان، به عنوان يک مکان واحد مخاطبِ شناختِ انسانها قرار گرفته است، ساکنان کره زمين، آن را به صورت يک کل و يک مکان واحد در نظر گرفته و درک ميکنند.»
در واقع فرايند جهانيشدن تمايل به ادغام کنندگي دارد، و کلّ جهان، در طي اين فرايند، به سمت يک پارچه شدن و وحدت در حرکت است. البته در اين فرايند تمايزات ميان انسانها از بين نرفته است، بلکه ذهنيتهاي مشترک در کلّ جهان به وجود آمده است. از جمله نشانههاي گرايش به اين فرايند ايده شهروند جهاني، دهکده جهاني، جامعه جهاني، و... است که همه نشان دهنده گرايش به ادغام کنندگي جهان ميباشد.
4. گسترش اطلاعات
ويژگيهاي قبلي زمينه «گسترش اطلاعات»، را در عصر جهاني فراهم ميکند. شاخصه اصلي اين دوران، توسعه و گسترش اطلاعات ميباشد. از طرفي، دسترسي آسان به اطلاعات در عصر جهانيشدن اهميت دارد و از طرف ديگر، ارزش افزوده اطلاعات، خود به عنوان يک سرمايه با ارزش، مورد توجه است. در اين دوران، دانش و اطلاعات، خود به يک ارزش تبديل شده است.«اطلاعات در قلمرو ارزش مبادله، به معيار تبديل شده و جاي طلا و موادّ خام را گرفته است.» ديگر پول و طلا، آن ارزش سابق خويش را از دست داده و دانش، به سرمايه اصلي تمدّن اطلاعاتي بشر مبدّل گرديده است.
دانش کالاي اصلي است که در بازار مبادله ميشود و درست همان گونه که سرمايه و کار، عاملهاي اصلي را در جامعه صنعتي، تشکيل ميدادند، اطلاعات و دانش هم در جامعه اطلاعاتي امروز، همين کار را ميکنند.
فشردگي زماني و مکاني وکوچک شدن جهان، اهميت واقعي خويش را آشکار ميکند. ديگر هيچ گوشهاي از جهان مخفي نيست. هر حادثه در هر گوشهاي از جهان که رخ دهد، به فاصله کسري از ثانيه، در تمام جهان منعکس ميشود و اين به معناي به دست آمدن آسان اطلاعات است، که شاخصه اصلي و فراگير جهان امروز ميباشد. البته اين ويژگي، اين امکان را نيز براي همه افراد فراهم ميکند تا به اطلاعات بيشتر دسترسي يابد، و هر شخصي اطلاعات بيشتري داشته باشد، پيروز ميدان مبارزه است.
امّا دسترسي آسان به اطلاعات معناي ديگري نيز ميتواند داشته باشد، چرا که بيترديد، در اين ميدان مسابقه، رسانههاي گروهي و خبرگزاريهاي جهاني، بيش از ساير افراد، امکان مانور داشته و لذا ميتوانند، «معرفت» مورد توجه خود را در قالب اطلاعات به ديگران بدهند.
با گسترش شبکه جهاني، ما با پديده جديدي به نام «دانشگاههاي مجازي» برميخوريم. اين نوع دانشگاهها، به صورتي خارق العاده اين امکان را براي همه در هر جاي جهان ايجاد ميکند تا از آن طرف سيمها، تصاوير و امواج، در درون منزل شخصي خود، در بهترين دانشگاههاي معتبر جهان، تحصيل کرده به کمک اساتيد مجرب در هر رشتهاي دانش بياموزند و به داد و ستد افکار و ايدههاي خويش با صاحب نظران در سراسر جهان بپردازند. به اين صورت همه ميتوانند ايدهها و نظرات خود را به جهانيان اعلام کنند و از عقايد آنان نيز آگاهي يابند.
اطلاعات، در تمامي ابعاد و عرصهها، گسترش مييابند و عرصههاي تجاري و بازرگاني، علمي، و فرهنگي و... را نيز شامل ميشود.